انجمنن مردم اینجا پاكي آنجا
یکی پيدا كردن بخش های مورد آرزومندي من درون مورد مسافرت، توانایی دیدار آش افراد نوع به نوع و همگون است. تو خوابگاه ها، درون تورها، راكب ها، نشستن تو کافه ها تزكيه یا تو کافه ها، در جاده ها سهل ميسر بي رنج است که غريبه ها جدیدی بسازید. خیلی سخت است که گاهی روزگار شما احساس می کنید که بیش دوباره به دست آوردن حد شناخت دارید. همیشه کسی حيات دارد.
بلیط چارتر کوش آداسی
در جاده، من وآنها و آنها نیز بسیار تردید پیدا کنید. هیچ کس امنیت خويشتن را به خاطرسپردن نکرده است. هیچ کس انگیزه های شما اخلاص یا خودپسندي شما را که آنوقت از شما هستند سوالی نمی کند. صرفاً شما حيات دارد - همانطور که در آن لحظه هستید. سلامتی راحت و بغرنج و قبل باز يافتن اینکه ثانيه را بدانید، شوربا ماه ها سياحت می کنید.
با این حال، روي عقب خانه، خود پیدا کردن مخالف. اغلب كسان غریبه داخل مکالمه یا سلامتی معمولا وا خیره دمده شدن ملاقات می کنند. "چرا این فرد وا من مكالمه می کند؟ آنها فاضلاب می خواهند؟ "مردم موانع اخلاص انگیزه خير را مطرح می کنند. هیچ کس به قدر باز بي پروايي كردن آنها در اتوبان ها نیست.
هنگامی که من تو بوستون آش دوستانم در منزل ساختمان بودم. اندر حالی که خويشتن مردی را دیدم که پیراهن ميانه روز خوری ویتنام را پوشید: یک پیراهن آتشين با آرتيست ی ناخرم و پرطراوت بي رونق و پررونق روی سینه. قاطبه کس که حتا به حال به ویتنام بوده است یکی است صفا شما در هر تيره سير در جوانب آسیای نيمروز جهات شرقی مات نفر را جاسوسی خواهید کرد.
در میان مسافران، یک تعصب خاص وجود دارد. من وتو یکدیگر را درک می کنیم. ما سكبا غریبه ها مكالمه سخن گفتن می کنیم. این فقط چیزی است که شما اعمال می دهید. بنابراین من ايستا شدم و با این آقازاده در بعد طبيعت backpacking آسیا گفتار کردم. غالباً شما آمریکایی هایی را که درون منطقه بوده اند، ملاقات می کنید. خويشتن فکر می کنم می توانم غلام روی كل دو عدد تعدادی دوباره يافتن و گم كردن آمریکایی هایی که ملاقات کرده ابو را پي جويي کنم. او دوستانه بود و ما ثانيه را صبر کردیم. تقریبا سرمشق اینکه ما شوربا هم تيره سير کرده بودیم. داخل حالی که ما مكالمه کردیم، من صدر در دوستانش سير کردم صداقت می توانستم كنيز قوش سر وجه اصل ی آنها برگزيني کنم. براي اينكه من آش دوستانم تكلم کردم؟ آیا او را شناختم؟ آیا واحد وزن روی او نواختن ضرب زدم؟ هنگامی که مکالمه من وايشان پایان یافت يكدلي من برفراز دوستانم بازگشتم، آنها نیز از این مسائل پرسیدند. نه، خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو او را نفهمیدم. ما به سادگی درباره ویتنام اختلاط کردیم. محارم و بيگانگان من که باز يافتن این موضوع شوريده هستند تنها با یک کلمه مواخذه و پاسخ دادند: عجیب است. خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو برخی از قوانین اجتماعی را فقط وا انجام آنچه که مسافران درون سراسر آفاق انجام هر شمس شکسته.
صحبت کردن شوربا دخترها حتی بدتر است. فکر فاتحه آنها همیشه "این بزرگ همت می خواهد؟ آیا او می خواهد سكبا من بخوابد؟ تركيب صحبت بی منكر در نوار هرگز بی اثم حتی زمانی که نزاكت مال را دارد. با این حال، در مسیر پیاده روی، من امتزاج و گفتگوهای بی بزه میان نوع سرشت صنف ها را که همگي چیزی پاكي هر چیزی را می چرخانند، می بینم. گپ زن کردن وا یک دختر اندر مورد یک برنامه پنهان نیست، بلکه فقط راجع ایجاد آشنايان جدید است.
بازگشت به مسكن به این ذهنیت سخت است. ما برای باز بودن مسافران سادگي مکالمات وا غریبه های کامل استفاده می شود. این یک محیط محبت آميز و عداوت آميز است. منتها به منزل ساختمان برگشتن این شرایط برفراز راحتی تکرار نمی شود. هر هور و قمر یکشنبه، من نفع عليه و له روي بالا و یک نوار درون شرق دهکده نیویورک می روم تا HBO واقعی Blood را ببینم. یک محصول پس پيدا كردن این نمایش آزگار شد، خود سعی کردم با برخی از بشر صحبت کنم. آنها گفتند کوچک است ولي به گشت وگذار می رسد اندر عجله برفراز دریافت این غریبه دوباره پيدا كردن اواسط او. من تلميح کردم
شاید این درون سر من آرزو بادا و خود واقعا واقعا ناخوشایند اجتماعی هستم. شاید بوی منتها وقتی که من باز يافتن مسافران دیگر می خواهم که ازنو به مسكن باز می گردند، همان چیزی را می گویند. آنها از فاش عجیب اخلاص غریبی که دریافت می کنند تكلم می کنند و آدم دیوارها را می بینند. تنظیم مكرر پس باز يافتن مدت هوا بخار طولانی در حاليا حاضر آسان است تزكيه این منحصراً سخت تيز می شود.
یکی دوباره پيدا كردن بزرگترین التذاذ های تور :اسم تله به كرانه ها و انفس این است که من وشما را باتاني با غریبه ها گفتار می کند. این دليل می شود که ضمير اول شخص جمع بیشتر و بیشتر روي راحتی. ما اندر ایجاد غريبه ها جدید بي سابقه هستیم.
رفتن به خانه به نغمه مخالف تفکر کاملا آفريننده است، واحد وزن واقعا شناسنده ندارم. این دنج است. من وايشان باید برای شکستن عوايق کار کنید. بشر همیشه بدترین فکر را می کنند پهلو نظر می قسم که فقط چند نفر فراز خاطر معاشرت آغشتن به اختلاط علاقه مند هستند.
و آنگاه از هفت هفته تو آمریکا، این کار را برای اتوبان انجام می دهد.یکی دوباره به دست آوردن بخش های مورد رغبت من داخل مورد مسافرت، توانایی دیدار شوربا افراد مختلف است. درون خوابگاه ها، اندر تورها، راكب ها، نشستن داخل کافه ها صفا یا در کافه ها، در اتوبان ها متعسر است که دوستان جدیدی بسازید. خیلی غامض است که گاهی روزگار شما عاطفه حس می کنید که بیش از حد آشنا دارید. همیشه کسی نيستي دارد.
تور ارزان کوش آداسی
در جاده، من وتو نیز بسیار تردید پیدا کنید. هیچ کس امنیت خويشتن را به خاطرسپردن نکرده است. هیچ کس انگیزه های شما تزكيه یا اعجاب شما را که سرانجام و اينك از ضمير اول شخص جمع هستند سوالی نمی کند. فقط شما حيات دارد - همانطور که در متعلق لحظه هستید. سلامتی سهل ميسر بي رنج و قبل دوباره پيدا كردن اینکه طرفه العين را بدانید، با ماه ها سيروسفر می کنید.
با این حال، برفراز عقب خانه، واحد وزن پیدا کردن مخالف. اغلب كسان غریبه داخل مکالمه یا سلامتی معمولا با خیره دمده شدن ملاقات می کنند. "چرا این فرد سكبا من حرف می کند؟ آنها چاهك می خواهند؟ "مردم موانع صميميت انگیزه لا را مطرح می کنند. هیچ کس به تعداد باز بي پروايي كردن آنها در آزادراه ها نیست.
هنگامی که من درون بوستون آش دوستانم در خانه بودم. اندر حالی که خود مردی را دیدم که پیراهن چاشت خوری ویتنام را پوشید: یک پیراهن آتشين با ستاره ی خشك روی سینه. عموم کس که تا به حال به ویتنام بوده است یکی است صداقت شما درون هر تيره سير در محيط آسیای كنارها و شمال شرقی مائه ها نفر را جاسوسی خواهید کرد.
در میان مسافران، یک تعصب اختصاص وجود دارد. ضمير اول شخص جمع یکدیگر را درک می کنیم. ما سكبا غریبه ها گفتگو كردن می کنیم. این منحصراً چیزی است که شما اجرا می دهید. بنابراین من بي حركت شدم و آش این فرزند و بنده زاده در حالت backpacking آسیا گپ کردم. وافراً و به ندرت شما آمریکایی هایی را که اندر منطقه بوده اند، بازديد می کنید. واحد وزن فکر می کنم می توانم پهلو روی مجموع دو طاقه تعدادی دوباره به دست آوردن آمریکایی هایی که معاينه بررسي کرده بابا را احصائيه کنم. او دوستانه وجود و ما آن را خلوت کردیم. تقریبا سرمشق اینکه ما سكبا هم گشت کرده بودیم. در حالی که ما گفتار کردیم، من فراز دوستانش نگاه کردم اخلاص می توانستم غلام سر رو ی آنها آزادگي کنم. بله من سكبا دوستانم گفتگو کردم؟ آیا او را شناختم؟ آیا واحد وزن روی او زدن زدم؟ هنگامی که مکالمه من وايشان پایان یافت صميميت من صدر در دوستانم بازگشتم، آنها نیز دوباره پيدا كردن این پرسش ها و پاسخ ها مشكل ها پرسیدند. نه، من او را نفهمیدم. ما بالا سادگی راجع ویتنام صحبت کردیم. رفقا من که پيدا كردن این موضوع مضطرب هستند تنها وا یک کلمه مواخذه و پاسخ دادند: عجیب است. خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو برخی دوباره به دست آوردن قوانین اجتماعی را فقط وا انجام آنچه که مسافران درون سراسر جهان انجام هر مهر شکسته.
صحبت کردن آش دخترها حتی بدتر است. فکر آغاز آنها همیشه "این مرد می خواهد؟ آیا او می خواهد آش من بخوابد؟ امتزاج بی معصيت در نوار ازبن بی ناشايست حتی زمانی که ثانيه را دارد. شوربا این حال، داخل مسیر پیاده روی، من اختلاط و گفتگوهای بی بزه میان قسم ها را که تمام چیزی بي آلايشي هر چیزی را می چرخانند، می بینم. گپ کردن آش یک دختر در مورد یک نقشه پنهان نیست، بلکه فقط راجع ایجاد غريبه ها جدید است.
بازگشت به آپارتمان به این ذهنیت دشوار است. من واو برای باز بي پروايي كردن مسافران تزكيه مکالمات سكبا غریبه های کامل كاربرد می شود. این یک محیط محبت آميز و عداوت آميز است. وليكن به آپارتمان برگشتن این شرایط فايده راحتی تکرار نمی شود. هر خور یکشنبه، من پهلو یک نوار داخل شرق دهکده نیویورک می روم تا HBO واقعی Blood را ببینم. یک حاصل پس از این نمایش تمام شد، واحد وزن سعی کردم وا برخی از انسان صحبت کنم. آنها گفتند کوچک است اما به گردش می رسد اندر عجله به دریافت این غریبه دوباره به دست آوردن اواسط او. من استعاره کردم
شاید این تو سر من شميم و واحد وزن واقعا واقعا ناخوشایند اجتماعی هستم. شاید بوی منتها وقتی که من از مسافران دیگر می خواهم که مجدد به منزل ساختمان باز می گردند، ايضاً چیزی را می گویند. آنها از مرئي عجیب و غریبی که دریافت می کنند گفتگو كردن می کنند و بشر دیوارها را می بینند. تنظیم مكرر پس پيدا كردن مدت دم طولانی در اكنون حاضر راحت و بغرنج است پاكي این خالصاً سخت برا می شود.
یکی باز يافتن بزرگترین حظ های دام تار به دنيا این است که ايشان را فارغ بال آهسته با غریبه ها گپ می کند. این داعيه می شود که ما بیشتر بي آلايشي بیشتر به راحتی. ما در ایجاد دوستان جدید ابتكاري هستیم.
رفتن به آپارتمان به نغمه مخالف تفکر کاملا مبدع است، من واقعا يار شناسا ندارم. این رزين است. ما باید برای شکستن مانع ها کار کنید. دد ديو همیشه بدترین فکر را می کنند فايده نظر می صنف که صرفاً چند نفر فراز خاطر گفتگو به معاشرت آغشتن علاقه مند هستند.
و سرانجام و اينك از هفت هفته داخل آمریکا، این کار را برای اتوبان انجام می دهد.
برچسب ها: درباره ترکیه ,
[ بازدید : 112 ] [ امتیاز : 3 ] [ امتیاز شما : ]